بسم الله الرحمن الرحیم سفرنامه عشق بنام یزدان پاک
آفــرین بــــر کــاروان راه حـق درس ایـثـار داد مـایـان را سـبـق
موحدی مسئول کاروان ماست بعد حق حافظ یقین برجان ماست
قهستانی هــادی راه خـــــدا در عبادت وی شـب و روز رهنـمـا
معروف و مشورتی چون بلبلان در مواردهای شـرعی نغمــهخوان
محمدخانی فردخیلی روشن است خدمتش دائم به نحو احسن است
حاج ادریس واقعا بود جان به کف جـز فـداکـاری نبـود وی را هـــدف
شوکتی هم جستجو داشت بیریا تا نیفتد در منــا هیچ کس جـــدا
صادقـی بسیـار فـــردی محتــرم بی دریغ میکرد خدمت بیش و کم
دکتر مشهور هم مداماً گوش بزنگ تـا طبـابـت را نمایـد بـی درنـــگ
در طول راه آنچه بسیـار بود کمک تامیــن آب بـــود خالـی از کلــک
این چنین کارهابهمسئول بسته است وی چوخوب بود کارها وارسته است
عبدالقدوس، شخم خوبی کاشتی حاصلــش را شادمــان برداشتـی
هیچ کاروانـی چو تو سـالم نماند دانه را میدید و دامـش را نخوانـد
حق نویدت داد چو هستی شکرگزار شاملت شد لطفی از پروردگــار
خیلی کــردم در مرامت جستجو آخر قانع گشتم بر این سمتوسو
از پـــدر آمـوختی انـدرز و پند از دعای وی گشتی ســربلند
اصل و نسلت بودند خالی از ریا مشیشان بودست فقط راه خدا
راه حق بودست آنــها را عمل دور زهر نوع حیله و مکر و دغل
بذری مصلح چون تویی را کاشتند بیــدق فخــر را بلند افراشـــتند
از خـردمندان تـو انس آموختی بال و پــــــر را از رقیبان سوختی
چون تو دلسوزی برای خاص و عام چرخ دورانت نمود مقصد به کام
لا یکلف وُســعها شد شــاملت بحـر ایمـــان میزند موج در دلت
عارفان هستند بس روشنضمیر قلبشان بحریست امواج از بصیر
خط عرفان پیشه کار تو هست رهگشا اخلاق و ایثار تو هسـت
رهن خوبیـها و ایثـارت شــدیم تا به حد جان وفادارت شــدیـم
چون ز سمتت بس به ما ایثار شد این تشکر نامهام اظهار شـــد
خوشهای گردیده از خرمن بیان تا نماند موضوع از ملت نهــــان
آنچه زین موضوع نمود احساس یار جمله شــد تحریر بهر یادگــــار
نظم فوق سروده جناب آقای حاج گل محمد یار زائر فرهیخته و عارف کاروان 19340 شهرستان خواف در مراسم حج سال 1394 میباشد. از حسن ظن ایشان نسبت به خود و عوامل کاروان تشکر و قدردانی مینمایم.
عبدالقدوس موحدی
مدیر کاروان 19340 شهرستان خواف